منتقدانه .. و زمانی که قائم ما ظهور کند، ندا در دهد:
آگاه باشید ای جهانیان!
که منم امام قائم..
آگاه باشید ای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده..
بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را تشنه کام کشتند..
بیدار باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند..
آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را از روی کینه توزی پایمال کردند..
*یالثارات الحسین علیه السلام*
|
سلام
نقدی بر نشریهی ارمغان فرهنگی؛
چرا یک نشریهی ضد فرهنگی در دسترس عموم قرار میگیرد؟
آنچه در مورد نشریهی «ارمغان فرهنگی» و نشریههای مشابه مورد سؤال است، ضعف مفرط در نهادهای نظارتی است. به راستی این نشریه چگونه بدون مجوز، قابلیت عرضهی علنی در کتاب فروشیهای خیابان انقلاب و کریمخان را پیدا میکند و اگر مجوز نشر دارد؛ قصور هیأت نظارت بر مطبوعات و نشریات وزارت ارشاد، جای سؤال و تعجب دارد!
گروه فرهنگی-اجتماعی برهان؛ مجلهی «ارمغان فرهنگی» در شمارههای 15 و 16(بهار 91) به تعریف و تمجید از یک ضد انقلاب همجنسباز که به فساد علنی شهرت دارد، پرداختهاست. «ساقی قهرمان» که سردبیر نشریهی «چراغ»(سازمان دگرباشان جنسی ایران) است، بار دیگر توسط نشریههای داخلی کشور مورد تجلیل قرار گرفتهاست. در گزارش زیر سعی شده تا ضمن معرفی این شاعرهی همجنسباز و بازگشت به تبلیغ نخستین او ـ که در روزنامهی شرق انجام شد ـ معرفی اجمالی از مجلهی «ارمغان فرهنگی» و وابستگی آن به جریان سکولار فرهنگی صورت پذیرد.
دربارهی ساقی قهرمان
«ساقی قهرمان» در سال 1335 در مشهد به دنیا آمد. تا 24 سالگی در ایران بود اما بعد از آن به دلیل همکاری با تشکیلات زنان «حزب توده» از ایران فرار کرد. او هماکنون یکی از همجنسگرایان فعالی است که در کانادا سکونت دارد و در زمینهی شعر و داستان فعالیت مینماید. قهرمان در حال حاضر سردبیری نشریهی «چراغ» ارگان رسمی «سازمان دگرباشان جنسی ایرانی» را برعهده دارد و بسیاری از اقدامهای فمینیستی و گسترش فحشای خود را در این قالب انجام میدهد. او به همراه برادرش «ساسان» سردبیری سایت «گذار» (ارگان فارسى سازمان سیا) را بر عهده دارند و چند سالی میشود که در خدمت سازمان اطلاعات مرکزى ایالات متحده و تشکیلات «خانهی آزادی» آمریکا هستند.
این شاعرهی مبتذلسرا که اشعاری مستهجن دارد، در مورد شعرهایش چنین میگوید: «در شعرهایم در پی اثبات هویت خودم هستم. خودم هم زنم. همجنسگرا هم هستم. تمام روابط و قراردادهای اجتماعی را از دریچهی روابط جنسی میبینم. در شعرهایم تصویر عشق بازی زنان را منعکس میکنم...»
قهرمان در مورد ارتباط با افراد داخل ایران میگوید: «ایران را دوست دارم، ولی علاقهای به بودن در ایران ندارم... اولینبار که دستگیر شدم به وسیلهی مردم عادی خیابان دستگیر شدم. اعلامیه پخش میکردم. چند نفر از مردم ریختند دور من و دستگیرم کردند. بعد انداختنم توی ماشین و بردند تحویل کمیته دادند. اگر کمیته دستگیرم کرده بود، ناراحت نمیشدم. این واقعیت که مردم به خاطر اعلامیه پخشکردن میتوانند بریزند سر من، حالم را بد کرد. بعداً، در روزهای پیش از این که از ایران خارج شوم، در روزهایی که مخفی بودم و اگر شناخته میشدم دستگیر میشدم، راهرفتن میان مردم، زندگیکردن در خانههای مردم، دلشورهای در من انداخت که دیگر هیچوقت دلم نخواست در کوچههای ایران راه بروم. خیلی چیزها هستم ولی مازوخیست نیستم. تا حد امکان سعی میکنم که در داخل کشور به کارهایم دسترسی داشته باشند ...»
مطالب مستهجن و الفاظ رکیک در اشعار و نوشتههای ساقی قهرمان به قدری زیاد است که بیان آن حرمت قلم را میشکند و هم در حوصلهی این گزارش نمیگنجد. به همینمقدار برای قضاوت خوانندگان بسنده و بابت درج آن عذرخواهی میکنیم.
مصاحبهی شرق با همجنسباز معروف!
روزنامهی «شرق» در مرداد سال 86 بنا بر دستور هیأت نظارت بر مطبوعات به دلیل گفتوگوی تفصیلی با این زن همجنسباز در صفحهی ادبیات و نیز تکرار درج مطالب غیراخلاقی توقیف شد. این روزنامه پس از اختصاص یک صفحه به مصاحبه با «ساقی قهرمان»، ضد انقلاب فراری، مدعى عدم آگاهى در این مورد شد!!
روزنامهی شرق در حالی گفتوگوی رییس سازمان همجنسگرایان ایران را در یک صفحه منتشر کرده بود که از سال 1997م. که نخستین کتاب این هرزهگرد جنسی و فکری در کانادا منتشر شد، حتی رسانههای خارجی به دلیل اوج هرزگی اشعار و داستانهای وی، از انتشار خبر و گزارش پیرامون آن خودداری کردند. او کتابى در ستایش روسپیگرى نوشتهاست. در این گفتوگو، مصاحبهکننده به ساقی قهرمان میگوید که در اشعارش نوعی اخلاقگرایی مستتر است و وی با تأکید بر این که «اخلاقگرا توصیفکردن وی درست نیست»، به ترویج همجنسگرایی پرداخت و گفت: «من یک بار اخلاقیات را تماشا میکنم و یک بار انکارش میکنم... اخلاق در برابر زن ـ انسان میایستد. در برابر مرد ـ انسان هم میایستد... زن محکوم است به «مادر شدن»، مرد محروم است از «مادر بودن». به نظر من مادرانگی یک حس انسانی است، ویژگی زنانه نیست به خصوص که فیزیک زن به تنهایی برای مادر شدن کافی نیست. اگر اخلاقیات حاکم نیمی از مردم را از مادر بودن محروم میکند و نیمدیگر را محکوم به مادرشدن، اینجا یک ظلم اتفاق افتادهاست.»
روزنامهی «شرق» در مرداد سال 86 بنا بر دستور هیأت نظارت بر مطبوعات به دلیل گفتوگوی تفصیلی با این زن همجنسباز در صفحهی ادبیات و نیز تکرار درج مطالب غیراخلاقی توقیف شد. این روزنامه پس از اختصاص یک صفحه به مصاحبه با «ساقی قهرمان»، ضد انقلاب فراری، مدعى عدم آگاهى در این مورد شد!!
وی خواستار آن شده که مردان امکان داشتهباشند مادر فرزندی باشند و تحمیل فرهنگ به تن را غیراخلاقی دانست. او در این مصاحبه اخلاقیات را داراى تاریخ مصرف دانست و گفت: «محکومیت در قالب جنسیت قراردادی و انعطافناپذیر بودن مرزبندیهای جنسیتی غیراخلاقی است.»
جالب آنکه پس از بیان این اظهارنظرها، مصاحبهگر ـ مجتبی پورمحسن ـ میپرسد: «فکر نمیکنی این یکی از جزایر نامکشوف زبان ماست که هنوز به آن پرداختهنشده؟ این که مرد هم مثل زن انسان است و میتواند مادر باشد. میتواند زن باشد. همانطور که زن در زبان میتواند مرد باشد.» و ساقی قهرمان به خبرنگار شرق چنین پاسخ میدهد: «شاید از جزایر نامکشوف زبان ما باشد، اما در حوزهی فلسفه و ادبیات جهانی کشف شدهاست.»
از شرق تا ارمغان فرهنگی با تکرار اشاعهی فحشا
مجلهی «ارمغان فرهنگی» در شمارههای 15 و 16و در صفحهی 17، با مطلبی تحت عنوان «شعر امروز خراسان به انضمام جریانشناسی (کندوی چار)» بار دیگر به تمجید از «ساقی قهرمان» میپردازد و چنین مینویسد: «ویرانی از وقتی شروع شد که اسمش را نوشتم «ساقی قهرمان. همین.» بعد با خواندن و راندن و جان بردن از بین کلمهها کمکم با احساس آفرینشش آشنا شدم. با معیارهای دیگری شعر میگوید این قهرمان. از جسارت، از صراحت، از بیپردگی، از لختی، از آزار دهندهترین چیزها کلماتش را انتخاب میکند و با پرداختی شاعرانه و زبانی غیرمعمول در یک زیباشناسی جدید جاری میشود شعرش؛ او علاوه بر تأکیدش بر جسارتهای زبان، به جنسهای زبان هم نگاهی ویژه دارد، در بعضی اشعارش با متن به شدت زنانه رفتار میکند نه مثل فروغ فرخزاد. مثل ساقی قهرمان، با جسارت و دریدگی در زبان، لذتهای شیطانی متنش را به رخ ما میکشد:
«انگشتهای عزیزت را بندبند میشکنم/ چشمهایت را در چشمخانه میترکانم/ پردههای این حرمسرا از جنس خندههای قهقه است/ پرده باد میخورد روی حجرهها/ این یکی موهاش خونی ریخته تا زیر زانو/ این یکی موهاش روشن روی بغل/ این یکی موهاش موهاش موهاش/ من مو ندارم من میان صدا میچرخم.» خلق تصاویری زبانی در روایتی قطعهقطعه با صراحتی هولناک: این است ساقی قهرمان.»
دربارهی نشریهی «ارمغان فرهنگی»
نشریهی «ارمغان فرهنگی» به مدیر مسؤولی «محمدرضا سلاماتی» و سردبیری «داریوش معمار» بدون درج زمینه مصوب و ترتیب انتشار به صورت غیرقانونی و نامنظم منتشر میشود. شایان ذکر است «داریوش معمار» سردبیر این نشریه از سال 1357 در حرفهی روزنامهنگاری در مطبوعات مشغول به کار شد. رویکرد کلی این مجله را میتوان در موضوعات مختلف چنین ارزیابی کرد:
- این نشریه در بخش داستان مبادرت به انتشار داستانهای نامتعارف و سخیف میکند. بخش اعظمی از آثار ادبیات داستانی به اعضای وابسته به جریان سکولار فرهنگی اختصاص دارد.
- در بخش شعر به ارایهی آثار و تعریف و تمجید از شاعران دینگریز و معاند نظام میپردازد.
- در بخش موسیقی با تعاریف اغراقآمیز از ترانهسرایان قبل از انقلاب، آنان را داعیهدار ترانهی نوین معرفی میکند.
- در بخش سینمایی نیز «ارمغان فرهنگی» به ضعفهای سینمای ایران پرداخته با مقصر جلوهدادن مسؤولین فرهنگی سعی در القای دیکتاتوری و خفقان فرهنگی دارد.
- و بالاخره در بخش اندیشهای، به انعکاس مکاتب غربی به خصوص مسائل فمینیستی پرداخته و مدعی وجود تبعیض بر ضد حقوق زنان در جامعه میشود.
مجلهی «ارمغان فرهنگی» در شمارههای 15 و 16و در صفحهی 17، با مطلبی تحت عنوان «شعر امروز خراسان به انضمام جریانشناسی (کندوی چار)» بار دیگر به تمجید از «ساقی قهرمان» میپردازد و چنین مینویسد: «ویرانی از وقتی شروع شد که اسمش را نوشتم «ساقی قهرمان. همین.» بعد با خواندن و راندن و جان بردن از بین کلمهها کمکم با احساس آفرینشش آشنا شدم. با معیارهای دیگری شعر میگوید این قهرمان...»
وابستگی محض به جریان سکولار
در این بخش به طور گذرا با مروری بر نویسندگان و شعرایی که آثارشان در این شماره از مجلهی «ارمغان فرهنگی» آمده به سوابق آنان اشاره میگردد تا در همین مرور اجمالی، رویکرد این نشریه به جریان سکولار فرهنگی بیان گردد.
- در صفحهی 5 تصویری از «محمد مختاری» و در صفحهی 22 شعری از او درج شدهاست. مختاری از اعضای ارشد کانون نویسندگان ایران بود که در جریان قتلهای زنجیرهای در دورهی دولت اصلاحات کشته شد.
- در صفحههای 43 تا 47 داستانی منتشر نشده! به قلم مبتذلنویس قهار، «هوشنگ گلشیری» ارایه شده است. گلشیری از نویسندگان ضد انقلاب بود که عنادش با مذهب، در آثارش کاملاً نمایان است.
- مقالهای از «محمود دولتآبادی» در صفحهی 7 در حوزهی شعرشناسی درج شدهاست. دولتآبادی از اعضای ارشد کانون نویسندگان ایران، از حامیان چریکهای فدایی خلق و از شرکتکنندگان در کنفرانس برلین است که در فتنهی 88 و اقدامهای براندازانه، نقش لیدرگونهای را ایفا کرده است.
- در صفحههای 15 تا 18 این نشریه دو مقاله با موضوع شعرشناسی منتشر شده که در این مقالات از اشعار «اسماعیل خویی» به عنوان یکی از شعرای معاصر تمجید شدهاست. خویی از اعضای ارشد کانون نویسندگان ایران است که در کارنامهی وی میتوان عضویت در گروهک «فداییان خلق»، گروهک «منافقین» و حمایت از «جنبش موسوم به سبز» را دید. وی از فعالین فتنهی 88 میباشد که در اقدامهای براندازانه و فعالیت بر ضد جمهوری اسلامی ایران از چیزی دریغ نخواهد کرد.
- مقالهای با یاد «مهدی اخوان ثالث» توسط «آیدا سرکیسیان» در صفحهی 7 نشریه آورده شده است. سرکیسیان همسر دوم «احمد شاملو و از اعضای ارشد کانون نویسندگان ایران است که آثارش در تعارض با ارزشهای دینی است.
- در صفحهی 33 این نشریه مطلبی به قلم «سیما بینا» ـ خوانندهی زن ایرانی در اروپا ـ تحت عنوان «بخشی خراسان» به هنر موسیقی خراسان پرداخته شده است.
- همچنین صفحههای 40 و 71 به اشعار «حافظ موسوی» یکی دیگر از اعضای ارشد کانون اختصاص دارد.
- «ارمغان فرهنگی» در صفحهی 77 شعری از «روجا چمنکار» را منتشر کرده است.
چمنکار از شاعران جوان وابسته به کانون نویسندگان ایران است که هماکنون محصل دکترای رشتهی سینما در فرانسه است. او در راستای رشتهی تحصیلی خود همکاری نزدیکی با بخش «آپارات» و «بی.بی.سی» فارسی دارد.
- در کنار شعر «روجا چمنکار» شعری از «سپیده جدیری» یکی دیگر از جوانان وابسته به کانون نویسندگان و عضو فعال فمینیسم در جایزهی شعر زنان ایران (خورشید) ارایه شده است.
- نقد کتابی از «سپیده جدیری» توسط «بنفشه حجازی» عضو ارشد محافل فمینیسمی یکی دیگر از مطالب این شماره از «ارمغان فرهنگی» است که در صفحهی 82 درج شده است.
- در صفحهی 17 علاوه بر تعریف و تمجید اغراقآمیز از شاعرهی همجنسباز ـ که ذکر آن رفت ـ به آثار «آزیتا قهرمان» یکی دیگر از عناصر فعال جریان فمینیسم و از اعضای کمیتهی داوری شعر زنان ایران (خورشید) پرداختهشده و همچنین در صفحهی 25 شعری از وی منتشر شده است.
- و بالاخره میتوان به آثاری از دیگر عناصر کانون مثل «علی باباچاهی» در صفحههای 65 تا 67 و همچنین «مهدی موسوی» از حامیان جنبش سبز و فتنهی 88 در صفحههای 91 و 92 اشاره کرد.
چنانچه ذکر شد، مرور اجمالی بر این سیاهه به تنهایی بیانگر وابستگی مجلهی «ارمغان فرهنگی» بر جریان سکولار فرهنگی، به خصوص کانون غیرقانونی نویسندگان ایران داشت که همواره در ضدیت با جمهوری اسلامی عمل کرده است.
کلام آخر
آنچه بیش از هر مطلب دیگری در مورد نشریهی «ارمغان فرهنگی» و سایر نشریههای مشابه مورد سؤال است، ضعف مفرط در نهادهای نظارتی است. اگر فرض را بر آن بگیریم که این نشریه بدون مجوز وزارت ارشاد در حال چاپ است، جدای از اینکه سؤال از چگونگی این امر محفوظ است، باید پرسید که یک نشریه چگونه بدون مجوز قابلیت عرضهی علنی در کتابفروشیهای خیابان انقلاب و کریمخان را پیدا میکند و اگر برخورداری از مجوز نشر از جانب وزارت ارشاد را برای این نشریه را مفروض داشتهباشیم که حداقل شاهدی از مجوز در شناسنامهی مبهم این نشریه دیده نمیشود) قصور هیأت نظارت بر مطبوعات و نشریات وزارت ارشاد در قبال آزادی عمل این نشریه در ارایهی آثار و اندیشههایی در تضاد با اخلاق و مبانی دینی جای سؤال و تعجب دارد!/انتهای متن/
منبع: برهان
[ پنج شنبه 91/2/7 ] [ 11:41 عصر ] [ علی آلیانی ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |